-
خودت را بپذیر :
پنجشنبه 12 اردیبهشت 1387 14:26
هنگامی که خودت را نمی پذیری نسبت به نفی شدن بیش از اندازه حساس می شوی. هنگامی که خودت را نمی پذیری جستجوی عشق برای کامل کردن خودت اتلاف وقت است. هنگامی که خودت را نمی پذیری در گذشته زندگی میکنی. اگر تمام زندگیت را بپذیری هیچ جزئی از آن هدر نخواهد شد. آرامش ذهنی یعنی اینکه بدانی به عملی دست زده ای که باید می زدی. اگر...
-
اتل متل...افسانه عشق...
سهشنبه 10 اردیبهشت 1387 14:56
وقتی دنیا واسه آدم رو روال می افته انگار همه چی دست به دست هم میده که تو راضی باشی... این روزا واسه من اینجوریه البته من به این معتقدم که دنیا رو هر جور بگیری همون طوری میگذره و هر طور فکر کنی برات اتفاق می افته... بگذریم... دیروز بالاخره cd اتل متل رو گرفتم..تمام شعراش کار منه... با اینکه این اولین کارم نبود ولی وقتی...
-
یک سال گذشت...
یکشنبه 8 اردیبهشت 1387 14:13
جلسه اول : از در کانون که رفتم تو مثل همیشه به کسی سلام نکردم. نا سلامتی من مسئول فرهنگی و هنری منطقه چهار بودم اول نازنین رو بغل کردم و بعد با آقای کیوان و مجید سلام و احوالپرسی کردم بعد هم مثل همه ی مسئولای انجمن ادبی نشستم بالای مجلس . داشتم با نازی حرف میزدم . گفت: این پسره میگه هر هفته بزرگ داشت یه شاعر و بگیریم....
-
ما رفتیم واسه کسب اجازه...
پنجشنبه 5 اردیبهشت 1387 00:02
سلام علیکم .... ما (بنده و همسر عزیزم . مامان و بابا . خواهر و برادر گرامی ) همین الان جای شما خالی از میخوش اومدیم . آخه امشب تولد بابا جونم بود. غروب به یمن کار همسر رفتیم یه تئاتر دیدیم (ببخشید عکس تئاتر پیدا نکردم!!!)که حامد فیلمبرداری میکرد.کار جالبی بود به اسم تئاتر بی حیوان (تالار مولوی). بعد از اونجا رفتیم...
-
معتقدم...
یکشنبه 1 اردیبهشت 1387 23:27
معتقدم بدترین آدمها هم وقتی عاشق کسی میشن... دیگه نمی تونن با اون آدم بد باشن... معتقدم برای صداقت باید بهای زیادی پرداخت حتی اگه به بهای از دست دادن بهترین دوستانت باشه... معتقدم برای فهمیدن هر موضوعی باید بهای فهمیدنش رو پرداخت کرد... معتقدم همیشه هزاران راه خوب و عالی وجود داره که می تونه من و دیگران رو در کنار هم...
-
چند تا خبر
یکشنبه 1 اردیبهشت 1387 00:03
من بلا فاصله بعد از آپ قبلی یه خبری خوندم و چند تا چیز هم یادم اومد که نگفتم : اولا نی نی وبلاگ ۹ماه و ۹ روز به دنیا اومد به مامانی و باباییش یه عالمه تبریک میگم دوما آقای هاشمی ما پیدا شد از تمام دوستانی که در غم ما شریک بودن ممنون سوماً از این به بعد حامد هم میخواد آپ کنه.....
-
قیصر امین پور میگه:
شنبه 31 فروردین 1387 23:27
تبم ترسم که پیراهن بسوزد ز هرم آه من آهن بسوزد مرا فردوس می شاید که ترسم دل دوزخ به حال من بسوزد
-
خبرای جدید
پنجشنبه 29 فروردین 1387 21:55
سلام سلام سلام.... من اومدم با یه عالمه فعالیت مفید... این چند روزه یه عالمه از کارامون رو انجام دادیم. آیینه شمعدون خریدیم..کلی خندیدیم آخه یه عالمه با آقا هه چونه زدیم که ما دانشجوییم و نداریم و اول زندگیمونه و .... خلاصه اون بنده خدا هم یه تخفیف باحال داد.موقع فاکتر نوشتن گفت یه شماره تماس بدین حامد گفت: نهصد و...
-
وانمود نکن که به کمال رسیده ای
دوشنبه 26 فروردین 1387 01:02
هر کس که تو را بشناسد می داند که کامل نیستی. در واقع هیچکس آدمی را نمی شناسد که کامل باشد. پی بردن به این مسئاله که پدر و مادرت صرفاً انسان هستند کشف دردناکی است . ترسی که درون هر آدمی که برای کامل بودن تلاش می کند ، پرسه می زند ترس از دوست داشتنی نبودن است. از کامل بودن صرف نظر کن. شاید لازم باشد خود را دوست بداری....
-
ستاره
دوشنبه 26 فروردین 1387 00:54
ای ستاره ای ستاره ی غریب . . . ما اگر زخاطر خدا نرفته ایم پس چرا به داد ما نمی رسد؟ ما صدای گریه مان به آسمان رسید. . . از خدا چرا صدا نمی رسد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
خواب خوب...
جمعه 23 فروردین 1387 00:48
از وقتی با حامد آشنا شدم هیچوقت به اندازه ی این روزا جای خالی پدرش رو حس نکرده بودم. یعنی مامان ناهید اینقدر خوبه که ما {من و حامد و حمید} جای خالی بابا رو کمتر حس میکنیم. مخصوصاْ من که اصلاْ بابای حامد رو ندیدم. خدا رحمتش منکه از هر کی شنیدم ازش خوب گفتن... مامان ناهید هنوز هم بعد از نه سال لینقدر عاشقانه ازش حرف...
-
پرنده
جمعه 23 فروردین 1387 00:32
برای مجید عزیزم.... پرنده ای را که دوست داری رها کن.... اگر مال تو باشد برمیگردد و.... اگر برنگشت.... بدان هرگز مال تو نبوده.!!!!!!!!
-
درگیری های یک نیمچه عروس
جمعه 23 فروردین 1387 00:28
سلام... دست گل همه تون درد نکنه با اینهمه ابراز احساسات.. مخصوصاْ آنی عزیز.... خب... ما یهو یه عالمه از کارامون انجام شد.... اولاْ که بالاخره لباس پسندیدم.... دوماْ خنچه عقد هم گرفتیم... سوماْ کارت هامون شنبه آماده میشه.... چهارماْ ماشینمون به احتمال زیاد زانتیاست.... پنجماْ آیینه شمعدون هم دیدم ولی هنوز نخریدیم......
-
رها کن
دوشنبه 19 فروردین 1387 23:11
اگر قرار است آشتی کنی آشتی کن اما نه به بهای پنهان نگاه داشتن آزردگی ات یا تظاهر به اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده است. باید آنچه را که برایت سودی نداشته رها کنی . خطر پذیرش آنچه را که هم اکنون نیز در قلبت بدان واقفی به جان بپذیر. از شکستت هر درسی که باید بیاموزی بیاموز یاد بگیر چه چیز مهم و چه چیز بی اهمیت است. آنچه را که...
-
یه جشن حسابی
یکشنبه 18 فروردین 1387 00:48
هوووووررررررررررااااااااااااااا بالاخره تکلیف ما معلوم شد شما اولین کسایی هستین که خبر دار میشین قرار شد ۲۷ اردیبهشت من و حامدم با هم عقد کنیم . نمی دونید چقدر خوشحالم . البته فکر کنم آنی بفهمه.............. واییییییییی یه عالمه کار و خرید داریم امروز رفته بودیم کریمخان طلا ببینیم. چه خبر بود. قیمت خون بابا شون.......
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 16 فروردین 1387 14:45
ما یه سه روزی رفتیم سفر ولی ایندفعه با حامد.... میگم ایندفعه با حامد چون دفعه قبلی که تابستون بود و ما هنوز با هم دوست بودیم خیلی دوریش برام سخت بود زیاد هم سفر بهم خوش نگذشت. ولی اینبار عالی بود. رفتیم ساری. نمک آبرود و متل قو تله کابین هم سوار شدیم که ناگفته نماند کلی اولش ترسیدم ولی بعدش خوب بود. نمی دونید جنگل اون...
-
کمی خود خواه باش
جمعه 9 فروردین 1387 01:16
اگر به این امید فداکاری کنی که دیگران به تو پاداش بدهند تنها خودت را گول می زنی و دیگران را در جایگاهی قرار میدهی که تو را نا کام بگذارند. اگر کاری را که برای شاد کردنت لازم است خودت انجام ندهی پس چه کسی باید آن را انجام دهد؟ اگر شاد نباشی و منتظری که اتفاقی بیفتد که زندگیت را بهبود بخشد مدت درازی منتظر می مانی. کار...
-
اجازه سلطه جویی به کسی نده
دوشنبه 5 فروردین 1387 00:31
هرگاه احساس می کنی مورد سلطه جویی قرار گرفتی فقط کاری را که خودت میخواهی انجام بده. طبیعی برخورد کن. از کاه کوه نساز. فقط بگو: کاری را که دلم میخواهد می کنم آیا اشکالی دارد؟ و بدون اینکه به عقب نگاه کنی یا اجازه بگیری انجامش بده. اگر کسی نخواهد که تو خود را خوشنود کنی پس چرا اصلاً زحمت گوش دادن به او را به خود بدهی؟
-
اولین روز ۱۳۸۷
جمعه 2 فروردین 1387 01:01
سلاممممممممم امروز روز اول عید بود . ابراب خودم سامبولی بلیکم ابراب خودم اخماتو وا کن ابراب خودم عیده و نوروز براتون می خونه این حاجی فیروز عید شما مبارک...... ما که امروز حسابی خسته شدیم . بعد از سال تحویل حامد اومد خونه مون برامون یه گلدون خوشگل آورده بود . بعدش من و حامد رفتیم خونه اونا دیدن مامان ناهید و نن جون ....
-
منتظر عشق نباش
سهشنبه 28 اسفند 1386 23:25
اگر قرار باشد کسی تو را دوست داشته باشد هم اکنون نیز دوستت دارد و برای جلب عشق او لازم نیست کار خاصی انجام دهی. اگر مردم به تو بگویند که دوستت ندارند چون تو کار خاصی براشان انجام نمی دهی مثلاً از آنها اطاعت نمی کنی.انتظاراتشان را بر آورده نمی سازی مطمئن باش که حتی اگر از فرمان هایشان نیز اطاعت کنی باز هم تو را دوست...
-
یه مشت آدم فرهنگی...
یکشنبه 26 اسفند 1386 00:06
سلام امروز روز جالبی بود صبح تا ظهر که من خونه بودم آخه بابام دیگه دادش در اومده میگه کدوم نامزدی از صبح تا شب با هم هستن؟ خلاصه عصری با حامد رفتیم که بریم کانون از خونه تا کانون من رانندگی کردم کلی هم خوب بود اما به محض اینکه رسیدیم اونجا از دور دیدیم بله گویا در خانه فرهنگ بسته است .اونم بدون اینکه یکی به ما خبر بده...
-
دارم فسیل می شوم
جمعه 24 اسفند 1386 22:44
حرف از جدایی است خدا هم که .... بگذریم یک مدت است چشم به راهم که.... بگذریم دستان من به سمت خدا باز مانده است حس میکنم زیادد خدا هم که.... بگذریم هی گفته اند می رسی این هفته از سفر این هفته هم گذشت و شما هم که .... بگذریم طاقت ندارم اینکه تو را هی صدا کنم تا گوش خسته ی تو صدا هم که .... بگذریم باید برای آمدن تو دعا...
-
نظر دیگران
سهشنبه 21 اسفند 1386 10:21
نظر دیگران: نظر دیگران نظر دیگران است.دیگران به اندازهی تو سر در گم وگیج هستند.به اندازه ی تو نا امن به اندازه ی تو وحشت زده اند. به اندازه ی تو میتوانند اشتباه کنند.حسد بورزند. غبطه بخورند. خود فریب باشند و بنا بر این به اندازه ی تو میتوانند آنچه را که میبینند و میشنوند تحریف کنند. پیش از هر چیز عقیده ی دیگران در...
-
حسین منزوی
یکشنبه 19 اسفند 1386 12:42
به غیر آینه کس رو به روی بستر نیست ...و چشم آینه جز ما به سوی دیگر نیست چنان در آئنه خورده گره تنم به تنت که خود تمیز من و تو ز هم میسر نیست ...هزار بار کتاب تن تو را خواندم هنوز فصلی از آن کهنه و مکدر نیست تو هم از آینه چیزی مپرس،از من پرس که کس به راز تنت از من آشنا تر نیست خوشا رسیدن با هم که حالتی خوشتر ز حالت تو...
-
تولد مامان ناهید
چهارشنبه 15 اسفند 1386 00:25
مامان ناهید جونم تولدت مبارک تو بهترین مادر شوهر دنیائی این من و حامد و حمیدیم امیدوارم صد سال سایه ات رو سرمون باشه
-
اگر....
چهارشنبه 15 اسفند 1386 00:12
اگر لازم است تصمیمی بگیرید بهتر است آن را اجرا کنید و با عواقب آن کنار بیائید. اگر هنوز زندگی می کنی برای آن است که هنوز به آنجا که باید نرسیده ای. اگر بیش از حد گرفتار درک زندگی شوید دست عمل طبیعت را بسته اید و نخواهید توانست نشانه های خداوند را درک کنید. اگر اوضاع بر وفق مراد نیست تنها دو تعریف وجود دارد: یا استقامت...
-
عشق یعنی ....۲
چهارشنبه 8 اسفند 1386 16:53
عشق همه چیز را تحمل می کند.همه چیز را باور می کند.به همه چیز امید دارد و در برابر همه چیز مقاومت میکند عشق نه دادنی و نه گرفتنی بلکه شراکتی است برای عشق بجنگ اما اونو گدایی نکن عشق آن نیست که به هم خیره شویم عشق آن است که هر دو به یک سو بنگریم عشق های بزرگ همواره مستلزم شهامت های روحی بزرگ هستند لطف عشق در جنونه با...
-
عشق یعنی
چهارشنبه 8 اسفند 1386 16:12
باعشق می توانید کار هایی انجام دهید که هیچ گاه فکر نمی کردید ممکن باشد اگر عشق داشته باشید به چیز ذیگری نیاز ندارید و اگر آن را نداشته باشید مهم نیست که دیگر چه دارید وقتی بخواهید کسی شاد باشد یعنی دوستش دارید حتی اگر شادی او به این معنا باشد که شما سهمی در آن شادی ندارید عشق یعنی هیچگاه مجبور نشوی بگویی متاسفم عشق...
-
بازی با کلمات
چهارشنبه 8 اسفند 1386 16:01
دردناک ترین خاطره ی زندگیم موقعی اتفاق افتاد که داشتم به ماهی فکر میکردم ولی فراموش کردم به آب هم فکر کنم در نتیجه ماهی فکرم در گذشت.........
-
شعر
چهارشنبه 8 اسفند 1386 00:39
و کلمه بود و جهان در مسیر تکوین بود و دوست داشن آن کلمه نخستین بود و عشق روشنی کائنات بود و هنوز فتیله های کواکب تمام پائین بود خدا امانت خود را به آدمی بخشید که بار عشق برای فرشته سنگین بود وزندگانی و مرگ آمدند و گفته نشد کزین دو حادثه اولی کدامین بود؟ وآمدیم که عاشق شویم و در گذریم که راز زندگی و مرگ آدمی این بود...