چند خط خاطره

این وبلاگ هیچ توضیحی ندارد

چند خط خاطره

این وبلاگ هیچ توضیحی ندارد

روز پدر...روز شوهر...

سلام         

پس از کلی تلاش یدونه از این قالب جدید ها که همه گیر شده گذاشتم ولی نوشته هام کامل نمی یومد. فکر کنم یه ذره مشکل داره مثلاً قالب آنی اصلاً نمیشه نظر گذاشت یعنی اون قسمت رو نداره. منم بی خیال شدم.

خب میبینم که کنکور کاردانی به کارشناسی هم تموم شد. وای چه خوب بود. خیلی عالی ...

 مخصوصاً تخصصی هاش ... منکه به این امیدوارم... تو رو خدا دعا کنین قبول بشم...

راستی یه خبر خوشحال کننده به ما رسیده... شوهر جونم بالاخره  حقوق ثابت  بگیر شد... به عنوان مسئول واحد تدوین دانشگاه شهید بهشتی... الهی قربونش برم نمیدونید چه خوشحالیم...

اما از یه چیزی هم ناراحتم...سهیل و خاله و شوهرش کاراشون ردیف شده و تا چند ماه دیگه میرن نیوزلند و تا 4 سال نمیتونن برگردن...نمیدونم چرا اینقدر این بچه رو دوست دارم...شاید برای اینکه با مامانش همبازی کودکی و هم غصه ی جوونی بودیم ... در هر حال دلم برای هر دو شون تنگ میشه...امیدوارم هر جای دنیا که باشن به آرزو ها شون برسن.

دلم میخواد امسال بتونم تدریس کنم همیشه تو انشاء های مدرسه هم این بزرگترین آرزوم بود اما وقتی رفتم آموزش پرورش خانومه که با چادر نشسته بود گفت: باید پارتی داشته باشی...!!! گفتم : معلم باشه؟؟

گفت: نه عزیزم هر چی دم کلفت تر بهتر...

میخوام یه خر پیدا کنم پارتی من تو آموزش پرورش بشه(آخه دمش خیلی کلفته)....

ای کاش  میشد یه نمه فرهنگ تو ذهن اینا تزریق کرد... من با سوادم باید تدریس کنم یا با کلفتی دم پارتی ام؟؟؟  

...................................................................

بابا این چه قالب های مزخرفیه نمیشه کامنت گذاشت... حدیث: اومدم هر دو تا وبت رو خوندم...

آنی جون مال تو رو هم خوندم...و همچنین سایر دوستان....شیما...هلیا...محسن... ولی نمیتونم نظر بدم...

..............................................

به قول حسین: آخر نوشت

روز مرد و پدر به همه ی دوستا و بابا ها مبارک مخصوصاً به شوهر جونم که قد دنیا میخوامش...

به حسین...محسن...علیرضا...بابای سام...شوشوی هلیاو خلاصه همه ی آقایون تبریک میگم !!!

....................................................................

 راستی من به عنوان کادوی روز مرد واسه حامد( نه.واسه ماشینش) یه ضبط خریدم.البته پیشنهاد خودش بود.آخه ما هنوز مجبور بودیم تیپ گوش بدیم.شما چی گرفتین؟  

چه توقع ها....

وقتی با اطلاعات هشت سال پیش بری سر کنکور نتیجه اش چیزی جز گند زدن نخواهد بود....بله دیگه...آقا عجب کنکوری بود. عمومی هاش رو خوب جواب دادم از اختصاصی هاش هم هر چی مربوط به گرافیک بود خوب جواب دادم ولی خداییش موسیقی و نمایش خیلی سخت بود. عکس سعید راد رو داده بود گفته بود این مال کدوم فیلمه؟

البته من چون فیلمش رو دیده تونستم جواب بدم ولی اون بد بخت هایی که ندیده بودن....

عیب نداره ...خدا بزرگه...حالا دو هفته دیگه هم کنکور کاردانی به کارشناسی دارم البته میگن اون خیلی سخته ولی خب منکه از رو نمیرم. اخبار گفت: کنکور سال 91 آخرین کنکوره. شاید تا اون موقع صبر کردم و ییهو رفتم دکترا !!!!!!!!

راستی من دو روزه دارم با حامد میرم سر کار اما یه کار کاملاً شرعی... خدا منو ببخشه فیلم های خارجی رو برای پخش سانسور میکنم  هر جا همدیگه رو-روم به دیوار- بوس میکنن یا عمل ناشایست رقص رو انجام میدن سریعاً کات میکنم...

  

این روزا کلی سرم شلوغه یعنی سر خودمو شلوغ کردم یه عالمه شاگرد گرفتم و هر چی بلدم بهشون یاد میدم. تمام روزای هفته ام رو پر کردم. حامد هم که طبق معمول سر کاره. تعطیل و غیر تعطیل هم نداره.واسه همینم چون شبا دیر میاد بیشتر شبا من میرم خونه شون و چون اونجا روم نمیشه کانکت بشم در نتیجه دیر به دیر آپ میکنم.

نتیجه اخلاقی:دیرآپ شدن من------> سر کار رفتن حامد

 

 

غول کنکور و یه بچه درس خون

ایندفعه معادلاتم کاملاً اشتباه از آب در اومد...ماشین رو شستم ولی بارون بیومد... البته خدا همچنان بر تصمیم خود مصمم است و من همون روزی که ماشین رو شستم بر حسب اتفاق از کنار شیان رد میشدم و یه موتوری نامرد از بغلم رد شد و  گند زد به ماشین...

البته فردا شبش یه نمه بارونی زد یعنی اونقدر بود که شیشه هارو مورد عنایت قرار بده...ولی منکه از رو نمیرم امروز فردا دوباره میرم میشورمش...

خب میبینم که کنکور هم شروع شد و من به میمنت و مبارکی لای کتابامو باز نکردم. فردا یعنی 5 شنبه عصر دانشگاه شریف کنکور هنر...

حدیث خوندی؟ ای بابا همه خوندن جز تو ای خانوم...خدایا من خیلی امیدی به بذری که نکاشتم ندارم ولی ازت خواهش میکنم منو خیت نکن منکه عاشق درسم... تو که بهتر از همه میدونی وگرنه کدوم آدم...(بببببببببووووووق) بعد از کاردانی دوباره میره یه کارشناسی پیوسته؟

راستی روز زن به همه ی دوستای خانومم مبارک مخصوصاً آنی که مثل من تازه خانوم شده...

منکه هنوز کادومو نگرفتم آخه حامد شبانه روز سر کاره و من دیر به دیر میبینمش یعنی شبا ساعت 1 و2 میرم دنبالش و بعد هم که اینقدر خستهاس فداش بشم که تا میرسیم خونه میخوابه...واسه کادوی روز زن گفت: پول میدم خودت هر چی دوست داری بخر.ولی من قبول نکردم و گفتم: ترجیح میدم صبر کنم تا خودت سرت خلوت شه و برام بخری...(البته اوولش مثل زنای خوب گفتم: نه بابا منکه از تو توقع ندارم.....!!!!!!) راستی هر روز ساعت دو و نیم یه برنامه به اسم جام روبات ها از شبکه 7 (آموزش) پخش میشه که تدوینش کاره حامده(همین کاری که الان داره انجام میده) تو تیتراژش هم اسم شوهر جونم هست. اگه به روبات و این چیزا علاقه دارین حتماً ببینین.یه مشت روبات احمق با هم فوتبال بازی میکننو به خودشون گل میزنن...

در ضمن ممنون که اسم کتاب رو پرسیدین اسمش دویدم و رسیدم هست . برای گروه سنس الف و ب....

برام دعا کنید که حافظه ام یاری بده و سر کنکور کم نیارم. نمیدونم چرا مثل سالهای قبل استرس ندارم. یا پوستم کلفت شده یا برام مهم نیست ولی من نمیذارم بچه ام کنکور بده بسکه این لعنتی استرس داره .همه جای دنیا پول هم میدن که تو بری درس بخونی ولی اینجا...

در ضمن خط فقر هم اعلام شد...ماهانه 870 هزار تومان........!!!!!!!!!!!!

شما کجای خط فقرین؟؟؟؟؟؟