چند خط خاطره

این وبلاگ هیچ توضیحی ندارد

چند خط خاطره

این وبلاگ هیچ توضیحی ندارد

برای اولین بار...

امروز برای اولین بار میخوام یه غزل از خودم اینجا بذارم.... 

اونم بعد از مدتها سکوت و خاموشی شعرم... 

حامد خیلی دوستش نداره ولی من دوستش دارم...شاید به خاطر رابطه ای که اون نمیتونه باهاش برقرار کنه ومن میتونم...  

 

یکبار دیگر کاش می دیدم تو را یار 

ای از عبور قصه ی پاییز سرشار 

 

تصوی ناب خنده ای در بهت کوچه 

کم کردن یک سایه جز من روی دیوار 

 

آوار احساسی که با من آشنا نیست 

با جیبهایی از غم و تردید سرشار 

 

از تو فقط سهم من این بود ای نهایت 

یک قطره ی خاموش روی سیم گیتار 

 

تا می نوازم لحظه هایم را پس از تو 

پر میشود اینجا از این ده سال تکرار 

 

باید ببینی سالهایی که نبودی 

چوب حراجم میزدند اینجا به بازار 

 

از شاعری هم سهم من تنها همین بود 

خاکستر خاموش و دود تلخ سیگار 

 

با اینهمه من مینویسم از تو تا مرگ 

از لحظه ای که دیدمت من آخرین بار 

 

حرفی که مانده در گلویم؛نه...نگفتم 

ایکاش میدیدم تو را ایکاش یکبار....! (فقط برای گفتننش)

 

الهه حصاری. ۲۹ دی ماه ۱۳۸۹ .

نظرات 6 + ارسال نظر
خاطره سه‌شنبه 30 فروردین 1390 ساعت 12:49 http://khaterehkh.blogsky.com

سلام دوست عزیر
خوب بچه داری سخته ولی امکان نداره بهش حسودیت بشه
خوب بدون فکر نباید بچه دار شد باید امادگیشوداشت
شیرینه حتی سختی هاش

بختیاری سه‌شنبه 30 فروردین 1390 ساعت 14:49 http://www.aeme.blogfa.com

سلام
ممنون از اینکه سر زدی
کار خوبی بود
البته اگه بی تعارف بگم
از کارای قبلی یه کم فاصله داره
ولی خوب بود
موفق باشید
به حامد هم سلام برسونید

محسن سه‌شنبه 30 فروردین 1390 ساعت 17:02 http://after23.blogsky.com

میدونی فرق چارشنبه سوری امسال با سالای گذشته چی بود؟
همه جا آتیش بود. این نبود که مردم محل توی یه کوچه جمع بشن و از روی آتیش بپرن. همه کوچه ها بودن. عین قدیما.
حتا توی خانه ها. گیرم از روی شمع.........
ولی سال دیگه حتمن بزنید بیرون.
چارشنبه سوری سالی یک باره.

اجادسا پنج‌شنبه 1 اردیبهشت 1390 ساعت 04:05

سلام خوبی ممنون اومدی پیشم
بابا شاعر
رو نمی کردی چرا قشنگ بود
البته نمی دونم کاره چندومته این کار

من به روزم با یه سوال سریع بیا نظرت و بگو
شاد و سبز باشی

آنی یکشنبه 4 اردیبهشت 1390 ساعت 11:12

عزیزم خیلی قنشگ بود.
مردا یکم ذوق شاعرانه اشون کمه
دوستت دارم بوس

احمد کریمی یکشنبه 28 خرداد 1391 ساعت 00:57

سلام.خیلی قشنگ بود.شاید حامد به خاطر اون شخص مد نظر یکم ناراحته.به هرحال حال ما نمیچه شعرا(البته بل نسبت شما) رو فقط امثال خودمون میفهمیم.شعرت به منم میحورد.حرف آخرت خواست خیلیاست.
درد دل با که بگویم در این شهر غریب
که مرا جز غم دوری تو غمخواری نیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد