چند خط خاطره

این وبلاگ هیچ توضیحی ندارد

چند خط خاطره

این وبلاگ هیچ توضیحی ندارد

حسین منزوی

به غیر آینه کس رو به روی بستر نیست

...و چشم آینه جز ما به سوی دیگر نیست

 

چنان در آئنه خورده گره تنم به تنت

که خود تمیز من و تو ز هم میسر نیست

 

...هزار بار کتاب تن تو را خواندم

هنوز فصلی از آن کهنه و مکدر نیست

 

تو هم از آینه چیزی مپرس،از من پرس

که کس به راز تنت از من آشنا تر نیست

 

خوشا رسیدن با هم که حالتی خوشتر

ز حالت تو در آن لحظه های آخر نیست

به نظر شما کسی میتونه این رابطه رو شاعرانه تر از این تعریف کنه؟

شما چه جوری تعریفش میکنید؟؟؟؟/ 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
حسین یکشنبه 19 اسفند 1386 ساعت 13:17 http://silentsong.blogsky.com

قشنگ تر نمیشه...

زیبا بود...

فعلا...

یه کوچولو و آقاییش یکشنبه 19 اسفند 1386 ساعت 19:18 http://yekocholoo.blogsky.com

سلام..قشنگ بود..مرسی از حضورت

مجید دوشنبه 20 اسفند 1386 ساعت 15:01

سلام یکی از بچه های قدیم خانه. نمی شناسیش. اسمش مهساست. نمی دونی وقتی زنگ زدو گفت چقدر خوشحال شدم. امروز دارم میرم تحقیق. اومدم رات تعریف می کنم. امروز محمدی تو مجیدیه جلسه گذاشته بود. رفتم ولی براش متاسفم. اونقدر از وحید بدم اومد که نگو... . کلی خودشو باسم گرفت و از کارایی که کردم ایراد گرفت. یه جوری برخورد میکنه انگار ارث باباشو ازم طلب داره. بگذریم. شما چکار کردین یه وقت یه زنگ به ما نزنینا یعنی اینقدر دستو پا گیر بودم؟ بهش سلام برسون

یه کوچولو و آقاییش دوشنبه 20 اسفند 1386 ساعت 19:04

سلام..من اپم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد