چند خط خاطره
این وبلاگ هیچ توضیحی نداردچند خط خاطره
این وبلاگ هیچ توضیحی ندارددرباره من
روزانهها
همه- نازدونه ها
- سکوتم از رضایت نیست
- خاله جونی
- قالب
- خاطره
- اجادسا
- قصر سلطان پنگوئن
- بابایی ها و نی نی ها بابایی نه ماه و نه روز سنگ تموم گذاشته
- موفقیت
- سیری در سخن عشق
- بعد از بیست و سه اگه به مسائل سیاسی علاقه دارین...
- چهره ی باران
- ۹ماه و ۹ روز
- حدیث .... واکسن
- یه کوچولو و آقایش دوستی شبیه من
جدیدترین یادداشتها
همه- یکسال گذشت....
- زندگی دلچسب میشود
- خبرای خوب....
- سپید
- پ نه پ
- تصمیم الی.....
- نابرده رنج...
- ماجرا های من و کامپیوترم
- منهم فیس بوکی شدم!!!!!
- دوری و دوستی
- نیستی هم عاشقتم
- ماه عسل...توفیق اجباری
- برای اولین بار...
- اولین ۹۰
- آخرین 89
- خبرایی که تکراری نباشه....
- خواب خدا
- منو زندگی
- [ بدون عنوان ]
- سال نو مبارک
- من در کافی نت
- من در کافی نت
- [ بدون عنوان ]
- دلم برای همه چیز تنگه...
- سلام منم الی
- درد و دل های یک کرم خاکی با خدا
- یه زندگی کوچولوی دوست داشتنی
- در سایه ی ایزد تبارک عید همه گی بود مبارک
- آتیه هارمونی افتتاح میشود...
- منباب شراکت....
بایگانی
- آبان 1390 1
- شهریور 1390 1
- مرداد 1390 3
- تیر 1390 1
- خرداد 1390 2
- اردیبهشت 1390 4
- فروردین 1390 2
- اسفند 1389 5
- فروردین 1389 1
- بهمن 1388 2
- آذر 1388 1
- مرداد 1388 1
- تیر 1388 1
- خرداد 1388 1
- اردیبهشت 1388 1
- اسفند 1387 3
- بهمن 1387 3
- دی 1387 4
- آذر 1387 4
- آبان 1387 3
- شهریور 1387 2
- مرداد 1387 1
- تیر 1387 3
- خرداد 1387 5
- اردیبهشت 1387 11
- فروردین 1387 13
- اسفند 1386 13
تپلی من پرید.....
ساعت 4 صبح روز سه شنبه 12 آذر سهیل تپل من به همراه مامان و باباش برای همیشه از ایران رفتن.
حداقل تا 3 سال دیگه امکان برگشت ندارن.
خب دلم براشون تنگ میشه خیلی هم گریه کردم ولی خوشحالم که اون اونجا میتونه یه زندگی راحت و بی دغدغه رو تجربه کنه...
دیگه لازم نیست مامانش نگران باشه برای آینده ی بچه اش...
دیگه لازم نیست یکسال پشت کنکور بمونه...
لازم نیست چند ماه با استرس منتظر بمونه که آیا قبول میشه یا نه؟ کجا قبول میشه؟ باباش پول داره که بره دانشگاه آزاد یا باید یه سال دیگه الکی حروم شه تا سراسری قبول بشه؟
لازم نیست دوسال عمرش و تو پادگان بگذرونه ...
اگه عاشق بشه نگران آینده اش باشه....
و.....هزارتاکاری که ما اینجا میکنیم و اون لازم نیست انجام بده...
خوشحالم که رفتی عزیزم حتی با اینکه میدونم اگه برگردی دیگه منو نمیشناسی و من لذت اینو از دست دادم که یه کوچولوی دیگه بهم بگه آبجی الهه....
حتما لذت شنیدنش از لبای تو دو چندانه
....با اینکه مامانت قول داده بود بچه اش به من بگه خاله....
دوست داشتنی من ...مواظب خودت باش با اینکه ایران چیزی برای موندن نداره ولی همیشه ایرانی بمون و با یه عالمه افتخار برگرد...مواظب مامانت هم باش...
٬
همین اول کاری بگم من اووووووووووووووووول
حالا که اول شدم میرم میخونم برمیگردم!
راستی میبینم که آنتی چی‌چی رو برداشتیااااااااااااا
آخیییییییییییی :-((
رفتن؟ چه بد!
خدا کنه زود برگردن و هیچکدوم از مشکلایی هم که گفتی رو اینجا نداشته باشن!
انشاالله سهیل تپلت زود بر میگرده و بازم بهت میگه آبجی الهه
راستی نگفتی کی بیام یه چند تا عکس که اصلا شبیه خودم نباشه ( شبیه من نباشه تا شاید قشنگ بشه ) ازم بگیری‌ها!
ای واااااااااااااای سلااااااااااااااااام!
:دی
خوبی؟ آقا حامد خوبن؟
خب دیگه خداحافظ :-))
خب با این حرفای سیاسی که زدی فک کنم یه چند سالی بری حبس و اب خنک بخوری و بندازنت تو سیاه چال و دستات رو بندن و بعد بندازنت تو اتاق تمساحا!!!
البته من که از جریان خبر ندارم که این تپلی ناز کی بوده یه توضیح مختصری اگه میدادی بد نبود که چه نسبتی با هم دیگه دارین
کدوم کشور رفته به سلامتی؟؟
انشاالله موفق باشه
این تپلیه پسر خاله مه که البته من با مامانش عالمی با هم داشتیم.
رفتن نیوزلند. کر نمیکنم دیگه برگردن.
کووووووووووو؟
پس کو؟؟؟؟؟؟؟
آدمکات کجان پس؟
چرا با من این بازی کثیف و خبیث و مبهم رو به طرز مرموز و مشکوک و طی عملیات ناجوانمردانه ای کردی؟
خب من دیگه برم فلا بای
راتسی لینکت کردم تو هم اگه دوس داشتی لینکم کن(آدمکم نداری بشه احساست لطیفم رو به رخ همه گان بکشم!!)
سلام فدات شم تمامش رو خوندم عالی بود ازت ممنونم که انقدر به فکر من بودی سهیل از راه دور میبوستت داره دندون در میاره یه کم لاغر شده اما حالش خوبه دوستت دارم اندازه تموم قطره های باران اینجا ( آ خه اینجا هوا همش بارونیه ( بای بای )