ما یه سه روزی رفتیم سفر ولی ایندفعه با حامد....
میگم ایندفعه با حامد چون دفعه قبلی که تابستون بود و ما هنوز با هم دوست بودیم خیلی دوریش برام سخت بود زیاد هم سفر بهم خوش نگذشت.
ولی اینبار عالی بود.
رفتیم ساری. نمک آبرود و متل قو
تله کابین هم سوار شدیم که ناگفته نماند کلی اولش ترسیدم
ولی بعدش خوب بود. نمی دونید جنگل اون بالا چه ابهتی داشت . هوا هم که عالی.....
البته اونقدر گرم نبود که بشه رفت دریا.
منم همه اش تو ماشین حامد بودم. بابا میگه تو دیگه از اونایی.
حسین{داداشم} کلی گریه کرد. میگه من دلم برات تنگ میشه اگه بری...
گفتم وقتی بودم که همش تو ماشین با هم دعوا می کردیم
گفت : همونش هم خوب بود
خیلی گناهی بود .ولی من مجبور بودم برم پیش حامد. حسین میگفت تو که تو ماشین ما نیستی اصلاْ خوش نمیگذره.
در هر صورت سفر خوبی بود. یه عالمه هم عکس انداختیم.
امیدوارم به شما هم اندازه ی من خوش گذشته باشه.
سلام..الی چطوری؟خوبی؟خوش میگذره؟پس بهتون خوش گذشت..موقع رفتن به کرمانشاه منم تو ماشین علیرضا بودم..اما آتوسا رو هم اوردیم با خودمون آخه تنها میشد ما هم باهم که تو ماشین بودیم دعوامون میشد
خانومی جوابتو مجید قبل از من داده.
اگه تو ماشین حامد جا باشه اینا بیشتر از من هول میزنن
آخه نمیشه. تو ماشین حامدم که غیر از جفتشون مامانو داداشو مادر بزرگ حامدم بودن. اونوقت باید ۴نفر دیگه هم سوار ماشین حامد میشدن. داداش الهه که سوار میشد اونم به زور خاهرش چی؟ اونم رو پای یکی میشست بابا و مامانش چی؟ آخه نکه جون همه عالم به خنده های این الی خانوم بستس!!! حامد باید یه ون بگیره که این مشکل حل بشه. منم اگه جا شدم که هیچ اگه نه رو سقف خودمو میبندم. راستی سفر بعدیتون کجاس؟
آره اینم پیشنهاد خوبیه
اسمش رو هم میذاریم اتوبوس شادمانه
الی جان پیدا کردم http://www.pic4ever.com/index-2.htm
هورااااااااااا
دستت درد نکنه
من اگه تو رو نداشتم چه میکردم؟
به من که بیشتر از همه خوش گذشته والااااااا