چند خط خاطره

این وبلاگ هیچ توضیحی ندارد

چند خط خاطره

این وبلاگ هیچ توضیحی ندارد

یه عالمه خبر دارم....

سلام.... 

به قول حمید یا چشم نمکی.... 

هر جفت کامپیوتر ها پکید......و من الان از کافی نت آپ میکنم.... 

البته این روزا اینقدر سرمون تو آتلیه شلوغ بود که نگو....وقت درست کردن کام نداشتیم...یادتونه گفته بودم یه کتاب گرافیکی داره چاپ میشه که منم توش کار دارم؟ چند هفته آتلیه رو بهشون اجاره دادیم تا از همه کسایی که تو اون کتاب کار دارن عکاسی غیر پرسنلی بشه....اونم با لباس کردی...فقط برای اینکه همه بدونن ما ایرانی هستیم.... 

اسم کتاب هست...طراحان گرافیک جوان...... 

 

خب خبر بعدی اینکه: من....الهه حصاری....هوراااااااا آهان یادم رفت بگم دانشگاه کاردانی به کارشناسی قبول شدم.... نور....نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت؟/// حامد خیلی راضی نیست که من برم یعنی میگه جاده های ایران امنیت نداره اونم جاده چالوس....ولی من با تمام مشکلاتی که میدونم برام داره ترجیح میدم برم....دیشب خیلی با هم حرف زدیم ...من از علاقه ام به تحصیل گفتم و اون از نگرانی هاش...نمیدونم چی میشه ...تا خدا چی بخواد....اگه فردا هوا خوب باشه قراره بریم یه سر بزنیم ببینیم شرایط چجوریه؟؟؟؟ حامد میگه شهریه اش اصلا مهم نیست تو غیر انتفاعی بخون ولی تهران بخون....اما من دیگه از هر چی کنکوره حالم به هم میخوره... از یه طرف هم میترسم دیگه شرایطش برام پیش نیاد و اونوقت بخوام حسرت بخورم.... 

 

راستی یه پیشنهاد هم دارم....ولنتاین فرداست....بیاین برای احترام به هویت ایرانی مون از ولنتاین صرف نظر کنیم و به جاش یه ماه دیگه جشن سپندارمزگان بگیریم و به هم عشق بورزیم...منو حامد که این تصمیم رو گرفتیم...نمیدونم شما چیکار میکنید.... 

 

اینم برای خاله در نیوزلند: 

دلم برات پر میزنه....هیچوقت غیر از اون دو سال لعنتی اینقدر از هم دور نبودیم...میدونم اونجا خوشبختی ...منم هستم ولی جای تو خالیه.... یه عالمه حرف و درد دل هست که فقط با تو میشه گفت...دلم خیل برات تنگ شده...نمیدونم چجوری میشه سه سال صبر کرد... 

کاش بودی....ولی  به رسم سنت قدیمی مون... 

مقصدت هر جا که باشه  

هر جای دنیا که باشی 

اونور مرز شقایق پشت لحظه ها که باشی... 

خاطرت باشه که قلبت...سپر بلای من شد تنها دست تو رفیق دست بی ریای من شد.... 

خوش باش عزیزم....

نظرات 15 + ارسال نظر
یاسر چهارشنبه 23 بهمن 1387 ساعت 16:48 http://asemooni.blogsky.com

سلام آسمونی

خیلی راحت و بی آلایش می نویسی و این خیلی خوبه
راستی قبولیت هم مبارک
وقت داشتی بیا اونورا

قند عسل چهارشنبه 23 بهمن 1387 ساعت 17:26 http://charlychaplin.blogfa.com


سلام
آپتو میخونم بعدا میام نظر میدم.
الان اومدم که فک نکنی بیمعرفتیم

خاطره چهارشنبه 23 بهمن 1387 ساعت 22:59 http://khaterehkh.blogsky.com

به به
کتاب...
مبارکه آخ کنکور دادن؟! هر چی خیره پیش بیاد

29 بهمن که جشن ایرانیش! چرا 1 ماه دیگه؟

همینطوری نوشتم یه ماه دیگه آخه تاریخ نداشتم...

خاله از نیوزلند پنج‌شنبه 24 بهمن 1387 ساعت 00:27

سلام گلم من همینجوری هم دارم از دوری شما میمیر م از این مطلبها هم مینویسی که دیگه هیچی بابا بر و تو مایه بندری اینجا هوا دوروزه بارونیه دل ادم میگیره سهیل هم که کسی رو جز من نداره همش به پاهای من آویزونه یه کلمه هم انگلیسی نخوندم مثل زالو میچسبم به سعید و از معلوماتش استفاده میکنم مرسی برام مطلب گذاشتی منم قد تموم دنیا دل تنگ دیدارم

دورت بگردم...
ما هم همینطور...ولی من واقعا بی تاب شدم برات...
دست خودم نیست اسمت که میاد گریه میکنم...

محسن پنج‌شنبه 24 بهمن 1387 ساعت 08:56 http://after23.blogsky.com

دانشگاه رو که همه اش نباید بری که. برو گاهی سری بزن و برگرد. در ضمن بلکه یک مهمانی چیزی تونستی توی دانشگاه های اینجا بگیری یایک دانشگاه نزدیک تر مثل رودهنی جایی. بهرحال درس را باید ادامه داد.
در مورد والنتین هم من یک نظر دیگری دارم. ما داریم داخل یک دهکده جهانی می شویم. به همین خاطره که علی رغم تمام این بگیر ببنند های جمهوری اسلامی بازم مراسم غربی اینجا گرفته میشه. و اونقدرم که زیاد شده دیگه معنی فیس و ... نداره. همه گیر شده. البته بهتره که هم والنتین رو بگیریم هم سپندارمزگان هم اگر یک جشن دیگری هم باشه. کریسمس را بگیریم و نوروز راه بگیریم. عید پسح کلیمیان را هم بیگریم. اصلن هرچی جشنه بگیریم و هرچی عزاست را نگیریم.

آره اما ترم اول رو باید برم دیگه...
در مورد دهکده جهانی هم باهات موافقم اما به هر حال نباید هویت خودمون رو فراموش کنیم...

آنی جمعه 25 بهمن 1387 ساعت 23:30


سلام..الی جونمم...از صمیم قلب تبریک میگم بهتامیدوارم منم کارشناسی یه جای نزدیک قبول شم..یا نور..باهام باشیم..اخه من دوستی ندارم توی شمالجز یونی..اونم که مختص یونیه..
ما که به همین والنتاین رضایت داددیم..بیا پیشم..بازم تبریککککککککککک

آخییییییییییییییییییی
البته من فعلا ÷شیمون شدم...تا بعد

قند عسل یکشنبه 27 بهمن 1387 ساعت 14:01 http://charlychaplin.blogfa.com

سلام
بینم الانم کامی نداری؟؟؟یا داری؟؟؟؟
چجوری پوکید؟؟؟؟

قند عسل یکشنبه 27 بهمن 1387 ساعت 14:04 http://charlychaplin.blogfa.com

تا باشه کار!
این روزا انقد کاسبی خرابه
خدا رو شاکر باش انشاالله همیشه کارتون پر رونق باشه
یه عکس هالیوودی هم از من بگیر

قربونت....
تو بیا رو چشمم عکس هم میگیرم...

قند عسل یکشنبه 27 بهمن 1387 ساعت 14:06 http://charlychaplin.blogfa.com

تبریک میگم قبولیتو
چه رشته دای قبول شدی؟؟؟
ولی خب نظر آقاتون هم مهمه البته اون فقط به خاطر امنیت جانی شما میگه.
چی شد سر زدین یا نه؟؟؟
میری بالاخره یا نه؟
شیرینی هم یادت نره

قند عسل یکشنبه 27 بهمن 1387 ساعت 14:08 http://charlychaplin.blogfa.com

ایول آفرین
منم کلا مخالف والنتاین هستم
فقط سپندارمذگان
والنتاین مال اجنبیاس به ما چه ؟؟تازه قدمت سپندار مذگان بیشتره

قند عسل یکشنبه 27 بهمن 1387 ساعت 14:09 http://charlychaplin.blogfa.com

مگه سپندار 29 بهمن نیس؟؟؟؟

قند عسل یکشنبه 27 بهمن 1387 ساعت 14:10 http://charlychaplin.blogfa.com

فارسی را پاس بداریم!!
نیوزلند نه بلکه زلاند نو!!

من میرم دیگه
راستی آپم
خدافس

اجادسا سه‌شنبه 29 بهمن 1387 ساعت 01:17 http://ajadesa.blogsky.com

سلام الی خانومی تبریک میگم
قبول شدی دعا کن منم امسال قبول شم
بسته به نظر خودته نمی دونم میری یا نه ولی کلن سخته من ۲ سال و نیم چالوس بودم واسه ما بچه تهرونی ها خیلی سخته البته ال حق نورم جای خوبیه ولی بشین قشنگ فکر کن و شرایتو بسنج ببین چی میشه البته حرفای حامد جانم گوش کن چون نگرانته
موفق باشی عزیزم

با تمام علاقه ام به خاطر شرایط نرفتم.نور

اجادسا سه‌شنبه 29 بهمن 1387 ساعت 01:27 http://ajadesa.blogsky.com

سلام من باهات موافقم که به جای ولنتاین
اسپندارمذگان خودمونو جشن بگیرم مگه چشه
اهای عالم و آدم بدونید

یه کوچولو واقاییش جمعه 2 اسفند 1387 ساعت 11:33

کجایی دخملی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد